قسمت ۹۸۶

🔴 اگر مادر هستید توصیه میکنم حتما بخونید!
دسترسی به قسمت اول 👉
#مادر_شدن_عجیب_من ۹۸۶ (قسمت نهصد و هشتاد و شش)
join 👉 @niniperarin 📚
گفت: خوب شد گفتی. لااقل حالا درمونش رو میدونم چیه. ببینم در مورد اون پسر ارمنیه هم حرفی زد؟
گفتم: آره. سیر تا پیازش رو گفت. اصفهان هم که رسیدیم، رفتیم هم دنبالش…
خیره شد تو دهنم و گفت: خب؟
گفتم: هیچی. گم و گور شده بود. ولی خب پیداش کردن. تخته بند شده بود. رفت سینه ی قبرستون. به مرده اش رسیدیم. خدا رحمتش کنه…
گفت: بهتر. منظورم اینه که خدا رفتگون همه رو بیامرزه. خوب شد مرد و از شر این توران خلاص شد، وگرنه اگه زنده میموند که این زنک دست از سرش ور نمیداشت! همینطوری که مث کنه چسبیده به این عمارت به اونم میچسبید!
گفتم: وا! چه حرفا! توران زن آقاته واسه همین ولش نمیکنه، با اون خدابیامرز واهیک که صنمی نداشت. اون خودش زن و بچه داشت…
چپ چپ نگام کرد و گفت: به هر حال. تو اصل مطلب و حرف رو بگیر دایه، حالا که وقت مو از ماست کشیدن نیست. برو یه طوری دلشو نرم کن و بیارش تو راه. بعدش هم من خودم میام تو بازی و حرف آخر رو بهش میزنم.
گفتم: آخه…
گفت: اخه نداره دایه. اصلا برو بهش بگو خسرو میخواد یه مطلب مهمی درباره ی اون پسر ارمنیه بهت بگه. اینطوری از چموشی در میاد. افسار میوفته گردنش و گوشش رو وا میکنه. بعدش هم دیگه تو کارت نباشه. خودم میدونم چکار کنم…
یهو سحرگل که تا حالا قهر کرده بود و روش اونور بود، از ته اتاق داد زد: همینقدر بگم که بخوای با این زنیکه وا ببندی و جیک تو جیک بشی باهاش باید قید من یکی رو بزنی. میرم خونه آقام، قبلش هم سیر تا پیاز همه چی رو برای برزو خان میگم!
خسرو برگشت یه نگاه بهش کرد و یهو انگار زده باشه به سرش هجوم برد طرف سحرگل و گرفتش زیر مشت و لگد…
-تو غلط میکنی زنیکه ی بی چشم و رو. هر چی هیچی بهت نمیگم باز هی زبونت دراز تر میشه…
اگه جلو نرفته بود و دخالت نکرده بودم سحرگل رو کبود کرده بود. چند گنده بار دوتاشون کردم و سگ و گربه رو از هم سوا کردم. خسرو رو به زور فرستادم بیرون و نشستم سحرگل رو یکم نصیحت کردم و حالیش کردم که دیگه اینجا قضیه غیرت ور نمیداره. شیره سر توران نمالین، بایست چند وقت دیگه برین زیر بازارچه پیش گداعلی بخوابین.
تا میتونست فحش نثار مرده و زنده ی خسرو کرد پشت سرش و هرچی فحش ناموسی بلد بود حواله ی ننه ی خسرو کرد!
دیدم حالش خوش نیس، دم نزدم. گذاشتم به وقتش. وگرنه هرکی جای من بود و این فحشها رو میخورد زبون این دختره ی پر رو را کرده بود تو ماتهش.
شر که خوابید پا شدم رفتم سراغ توران. منو که دید دوید طرفم و گفت: هان؟ برزو خان کجاست؟ …

🔴این داستان متعلق به ادمین نی نی پرارین است و کپی برداری از داستان بی فوروارد مطلب و ذکر منبع( @niniperarin ) حرام است! استفاده فقط به شرط فوروارد!!
این داستان ادامه دارد…