قسمت ۸۶۲

🔴 اگر مادر هستید توصیه میکنم حتما بخونید!
دسترسی به قسمت اول 👉
#مادر_شدن_عجیب_من ۸۶۲ (قسمت هشتصد و شصت و دو )
join 👉 @niniperarin 📚
گفتم: راستش مشدی من میخوام که اون پسر، حالا هر کی هس، بیاد چند روزی بپلکه دور و ور خونه! شوورم از این قضیه واهمه داره. همینکه به چشم ببینه که حرفم راسته و اگه بخواد به روال خودش پیش بره، همونطوری که دَمش را ورداشتم و بهش گفتم، خواهان دارم و پای یکی دیگه هم در میونه خودش حساب کار میاد دستش و از خر شیطون میاد پایین. اگه هم اینطور نشد که اونوقت دیگه هرچی شما بگی. من طلاقم را میگیرم و اونم بیاد خواستگاریم! توی دستمزد اون یارو و شیرینی شما هم توفیری نمیکنه در کل. هرچی بوده و هست، تموم و کمال رو چشمم! یه کیسه پول در آوردم و گذاشتم جلوم.
نگاش که به کیسه افتاد چشماش برق زد و خیالش که جمع شد گفت: باشه زن حاجی. هرچی شما بخوای. مطمئن باش بعد از این قضیه دیگه شوورت سرش میره تو لاک خودشو و هوس این غلطا به سرش نمیزنه…
همونوقت موچولی که انگار میدونست تهدید ننه اش جدی نبوده و دیگه کاری به کارش نداره با نیش واز اومد تو اتاق و همونطور کون لخت شروع کرد از سر و کول ننه اش بالا رفتن. از دیدن ریخت بچه با این شکلی که داشت و کبره هایی که به همه جاش ماسیده بود حال تهوع بهم دست میداد. زنک هم انگار نه انگار. بی رگ…
گفتم: مشدی حالا که تا اینجا اومدم میمونه دوتا مطلب. اول اینکه پسره کیه؟ نشونم بده تا وقتی اومد هم من بشناسم و هم اون که یهو قضیه لو نره پیش شوورم. دیم اینکه دعا نویس میخوام. سراغ داری؟
راستش خواهر، دیدن پسری که میگفت بهونه بود. یه آن شک کردم نکنه میخواد سرم شیره بماله، اصلا شاید چنین کسی نباشه. اینم پول را بگیره و بعد هم بزنه به در حاشا.
گفت: حتمی. چرا که نه!
بعد هم دست موچولی که داشت ماتهتش را با کمر ننه اش پاک میکرد را گرفت از کولش کشید پایین و گفت: بدو ننه در خونه ی گرگ آقا صداش کن بیاد. بگو ننه ام کارت داره! تمبونت هم ببین کدوم گوری انداختی پات کن که راهت بدن تو اموزاده!
یه بامچه زد پشتش و گفت: جلدی برو. از وسط امومزاده رد میشی وانیسی به حلوا خوری یادت بره.
موچولی انگار بال درآورده باشه به دو از اتاق رفت بیرون.
گفتم: خونه اش مگه تو امومزاده است؟
گفت: نه! اونور اموزاده است. از وسط امومزاده که بره میونبره! زودی میره و میاد! غریبه نیس. بچه ی خواهرمه! دعا هم هر رقم بخوای خودم دارم. بستگی داره چی میخوای. هرچی کاراتر باشه قیمتش هم بیشتره! چون زحمت داره خواهر. این جور کارا مث شتر میمونه! هرچی بزگتر باشه زحمتش هم بیشتره!
صدای بستن در اومد که موچولی کوفت به هم. گفتم…

🔴این داستان متعلق به ادمین نی نی پرارین است و کپی برداری از داستان بی فوروارد مطلب و ذکر منبع( @niniperarin ) حرام است! استفاده فقط به شرط فوروارد!!
این داستان ادامه دارد…